تبعات پیری جمعیت ژاپن در انتظار چین و ایران
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۶۷۵۲۱
کاهش و سالمندی جمعیت منجر به ایجاد مشکلات فراوانی برای ژاپن شده و با توجه به بحران جمعیتی در ایران و چین، تا چندین سال آینده این دو کشور نیز با تبعات پیری جمعیت روبرو خواهند شد.
به گزارش مشرق، چین به سرعت در حال حرکت به سمت فاجعه جمعیتی است. حرکتی که در طول دهههای گذشته شکل گرفته است. اجرای سیاست تک فرزندی در این کشور که بیش از ۴ دهه پیش وضع شده بود، منجر به کاهش سریع و شتابنده نرخ باروری در چین شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گونهای که نرخ باروری چین در سال ۱۹۹۱ را به زیر سطح جایگزینی یعنی ۲.۱ فرزند به ازای هر زن رساند. پس از آن نیز همین شرایط ادامه پیدا کرد و نرخ باروری کل در سال ۲۰۰۰ به ۱.۲۲ فرزند و در سال ۲۰۱۵ به ۱.۰۵ فرزند به ازای هر زن رسید.
کاهش شدید نرخ باروری در چین باعث شد تا رهبران این کشور مسیر تولد ستیزی خود را با وضع سیاست دو فرزندی در سال ۲۰۱۶ تغییر دهند، اما این سیاست نیز نتوانست میزان موالید را افزایش دهد. بر اساس تخمینها، نرخ کل باروری چین در سال ۲۰۲۰ چیزی حدود ۱.۰ فرزند بوده است.
ببینید: عکس/ نرخ رشد جمعیت ایران در ۳۰ سال گذشتهدر حال حاضر چین با یک بحران جمعیتی، مشابه آنچه در ژاپن رخ داده روبرو است. کاهش شدید نرخ باروری، کاهش تعداد بزرگسالان در محدودهی سنی کار و افزایش تعداد افراد سالمند وابسته در ژاپن، این کشور را در دهه ۱۹۹۰ با یک بحران اقتصادی روبرو و اقتصاد ژاپن را با یک رکود چشمگیر مواجه. کرد.
«رشد پیدا کردن از یک جامعه مسن که تقلیل یافته، کار دشواری است»، این جملهای است که اخیراً مورد تاکید انجمن اقتصاد جهانی قرار گرفت. در حال حاضر جمعیت ژاپن سالیانه حدود ۶۰۰ هزار نفر کاهش پیدا میکند و بدین ترتیب این کشور را به سرزمین غروب خورشید تبدیل خواهد کرد.
ساختار جمعیتی کنونی چین درست شبیه به ساختار جمعیتی ژاپن در سال ۱۹۹۲ است. همچنین ساختار جمعیتی چین در سال ۲۰۳۵ شبیه به ساختار جمعیتی ژاپن در سال ۲۰۱۸ خواهد بود؛ به این معنا که چین احتمالاً رکود به سبک ژاپن را تجربه خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: ایران ۶۰ سال دیگر چقدر جمعیت دارد؟عدم وجود یک شبکه تأمین اجتماعی، ناکافی بودن خدمات درمانی خانواده و بحران بازنشستگی به احتمال زیاد منجر به شکل گیری یک فاجعه انسانی در چین خواهد شد و صدها میلیون نفر از افراد سالمند این کشور بدون مراقبت و حمایت، به حال خود رها خواهند شد.
چین در وضعیت بدی قرار دارد. سیاست تک فرزندی در این کشور، انتظارات مردم را در مورد تعداد اعضای خانواده و فرزندان به شدت کاهش داده است. بدتر از این، اخلاق فردگرایانه غربی و افزایش هزینههای زندگی در شهرهای چین، جذابیت ازدواج را برای مردان و زنان چینی به شدت کاهش داده است.
تعداد اولین ازدواجها در چین از ۲۳.۸۶ میلیون در سال ۲۰۱۳ به ۱۳.۹۹ میلیون در سال ۲۰۱۹ رسیده است. این کاهش چشم گیر در ازدواج و فرزندآوری به این معنا است که تعداد فزاینده ای از زنان و به ویژه مردان چینی زندگی خود را بدون خویشاوند سپری خواهند کرد.
اکنون مقامات چینی سیاست باروری جدیدی را ارائه دادند که عمدتاً شبیه به سیاستهای واکنشی ژاپن است. ژاپن اقداماتی را در زمینهی تخصیص یارانه به هزینههای مراقبت از کودکان و آموزش انجام داد. دولت ژاپن در واقع به دنبال کاهش هزینههای فرزندپروری بود اما منجر به افزایش چشمگیر ازدواج و باروری در آن کشور نشد. رویکردی که ژاپن دنبال کرد گران و ناکارآمد بود و به طور موقت نرخ باروری را از ۱.۲۶ در سال ۲۰۰۵ به ۱.۴۵ در سال ۲۰۱۵ رساند اما مجدداً در سال ۲۰۲۰ این نرخ باروری به ۱.۳۴ کاهش پیدا کرد.
با این وجود یک احتمال امیدوار کننده برای چین وجود دارد و آن مذهب است. دین به شدت با باروری در کشورهای مختلف دنیا ارتباط مستقیم دارد. ایمان و اعتقادات، با ارزش نهادن به زندگی خانوادگی و قرار دادن مرد و زن در شرایطی که خواستهها و تمایلات خود را قربانی نیازهای اعضای خانواده خود کنند، باعث میشود نرخ باروری و فرزندآوری افزایش پیدا کند.
برای رفع این بحران چین باید تغییرات چشمگیری را در جامعه، سیستم آموزشی و سیاست عمومی و اقتصاد خود ایجاد کند. اما در صورت عدم ایجاد یک تغییر عمده در فرهنگ، این کشور درست شبیه به همسایه شرقی اش ژاپن، تحت تأثیر کاهش جمعیت و رکود اقتصادی قرار گرفته و به پایان خود نزدیک خواهد شد.
به علاوه شرایط جمعیتی ایران نیز در وضعیت هشدار دهندهای وجود دارد و در صورت عدم اجرای برنامه جمعیتی مؤثر تا چندین سال آینده به وضعیت ژاپن دچار خواهیم شد.
منبع: مهرمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا تحولات افغانستان غرب چین ژاپن افزایش جمعیت خانواده سالمندی دولت ژاپن ایران یارانه ساختار جمعیتی نرخ باروری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۶۷۵۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود / اعراب منطقه و اسرائیل به همین دلیل با برجام مخالف بودند؛ نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند / خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد / در کاسپین این اشتبا
به گزارش صدای ایران از انتخاب،محمدجواد ظریف میگوید در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات و در نشست اول آن با عنوان «ژئوپلیتیک خلیجفارس» به سخنرانی پرداخت که مهمترین اظهارات او به نقل از جماران به شرح زیر است:
دنیا گرفتار چالش شناختی است.
خطاهایی که بعضا صورت میگیرد به دلیل شناخت و ادراک نادرست است.
دوستان ما در جنوب خلیج فارس ادراک خود را اصلاح میکنند و ما در اصلاح این ادراک تا حدودی عقب هستیم.
هنوز این تفکر غلط خرید امنیت در این کشورهای عربی وجود دارد البته انها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با وابستگی به یک قطب برای خود امنیت تامین کنند.
کویت قبل از اینکه به کشتیهای خود پرچم امریکا بزنند پرچم شوروی را نصب کرده بودند
این کشورها این مشکل ادراکی را کماکان دارند که باید امنیت را خرید و نخستین آنها صدام بود. آنها تلاش کردند امنیت را با کمک صدام بخرند.
یکی از رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس شخصا به آقای روحانی گفتند که ما ۷۵ میلیارد دلار به صدام پرداخت کردیم.
زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و طارق عزیز گفت تا مذاکره صورت نگیرد، آتش بس صورت نمیگیرد، دبیرکل وقت سازمان ملل به وزیرخارجه وقت دولت ریگان زنگ زد و او به دبیرکل جواب داد که ما در مهرماه که به نیویورک بیاییم با شما در این باره گفتگو خواهیم کرد. میدانید که تاریخ را نمیتوان فراموش کرد.
وقتی این شرایط پیش امد دبیرکل به پادشاه وقت سعودی زنگ زد و ملک فهد در تماس با صدام، او را به پذیرش آتش بس متقاعد کرد. پادشاه وقت به صدام میگوید: «غرور ایرانی را زیر پا نگذار.» عربستان در ان زمان این فهم را داشت که نمیتواند کاملا به صدام اعتماد و تکیه کند، اما در عمل متفاوت هم عمل میکرد.
وقتی سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد، این کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای خرید امنیت به سراغ شوروی و امریکا رفتند.
همین کشورها امروز برای خرید امنیت به سراغ اسراییل رفتند و متوجه نیستند که اسراییل در تاریخ خود از هیچکس حمایت نکرده و حتی به امریکاییها در مذاکرات آزادی گروگانها لگد زده اند. اسراییل در تاریخ تقلبی خود به هیچکس رحم نکرد. این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
زمانی که آرامکو را تیر غیب زد، سعودیها انتظار حمایت از آمریکا داشتند و حالا هم به دنبال خرید امنیت از اسراییل هستند
اشتباه ادراکی دوم ما و اعراب این است که فکر میکنیم امریکا به دنبال گسترش حضور خود در منطقه است، اما امریکا به انتقال حضور و نفوذ به خارج از این منطقه است.
امریکا دیگر قدر قدرت نیست. ما قدرت بزرگ داریم، اما هژمون نداریم. در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
امریکا در حال برون سپاری تامین امنیت به اسراییل است و کشورهای عربی منطقه که به دنبال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند باید بدانند که دیر یا زود قربانی تامین منافع اسراییل خواهند شد
اشتباه ادراکی سوم که به ما هم بازمی گردد این است که اگر با چیزی مخالفت کردیم و، چون خود را مرکز مشروعیت عالم میدانیم اگر به چیزی مشروعیت ندهیم جنبه اجرایی و عملیاتی پیدا نمیکند. در کاسپین این اشتباه را مرتکب شدیم و در مذاکرات شرکت نکردیم و بستر دریا را در غیاب ما تقسیم کردند.
عدم حضور به معنای عدم شکل گیری از ترتیبات امنیتی خلیج فارس نیست بلکه به معنای عدم تامین منافع شما است. مگر جلوی طالبان را توانستیم بگیریم؟ خیر؛ از روند مذاکره حذف شدیم. همین قاعده درباره مسیرهای مواصلاتی هم هست که از این مسیرها دور ماندیم و بعضا حذف هم شدیم.
در دنیای کنونی هم امریکا نمیتواند با وتو در شورای امنیت، مانع از قدرت مقاومت مردم غزه شود. جنگ اسراییل با مردم غزه هفت ماه است که ادامه پیدا کرده، اما جنگ اسراییل با کشورهای عربی شش روزه تغییر کرده است. آمریکا نمیتواند تصمیم گیریها را وتو کند و این را دنیا و مردم و افکار عمومی این را ثابت کرده اند.
دو مبنای بازدارندگی، نصر خدا و قدرت مردم هستند.
مهمترین کاری که میتوانستیم پس از جنگ غزه بکنیم این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه داده و کنش ایران هراسی را نابود کنیم
تصویر ترسناک ساختن از ایران، هدف اسراییل است و ما هم نباید در این تله بیفتیم.
این اشتباه ادراکی ما که خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد اشتباه است. تصور نکنیم اگر fatf را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم و با تبعات ان روبه رو نمیشویم
دنیای امروز هرروز در حال تغییر است و ما هم هرروز باید فکر خود را نو کرده و تفکر جهان دو قطبی را کنار بگذاریم و واقعیتها را ببینیم
بسیاری از انگارههای ما درباره نظم جهانی و حتی مردم خودمان غلط است
همسایهها برای ما فرصت هستند.
مردم برای ما فرصت هستند نه تهدید. به فرصت، امکان بالندگی بدهیم